________________________________________________________________________________________________________________________
Execution in Iran
Introduction:
Islamic republic in Iran executed at least 582 people last year, It was the highest number of executions in the Islamic republic since 2015 More than half of the executions last year took place after the protests erupted in September. Political execution in Iran has been a disturbing and recurring phenomenon, raising serious concerns about human rights violations and the suppression of dissenting voices. Following the establishment of the Islamic Republic in 1979, a wave of political repression ensued, targeting individuals and groups deemed a threat to the regime. The Islamic Republic of Iran has been widely criticized for its oppressive practices, which systematically violate the fundamental human rights of its citizens. This article examines the various forms of oppression carried out by the Iranian government, shedding light on the pervasive nature of these violations.
Religious and Political Repression:
One of the primary forms of oppression in Iran is the suppression of religious and political freedoms. The Iranian government maintains strict control over religious practices, targeting religious minorities and dissenting voices. Non-Muslims, particularly Baha’is, face discrimination, persecution, and restrictions on their religious activities. Furthermore, political dissidents, activists, and independent journalists are often subjected to harassment, arbitrary arrests, and imprisonment for expressing critical views or engaging in peaceful protests.
Pattern of Suppression:
Throughout the years, Iran has witnessed a pattern of political executions, particularly targeting political activists, dissidents, journalists, and members of minority groups. These executions often follow controversial trials, with allegations of unfair legal proceedings and limited access to legal representation.
Prominent Cases:
Several high-profile cases highlight the gravity of political execution in Iran. Notable examples include the mass executions of political prisoners in the 1980s, such as the 1988 prison massacres, where thousands of political prisoners were executed following summary trials. Other cases involve prominent political figures, journalists, and human rights defenders who have been targeted for their activism and opposition to the regime.
Suppression of Minority Groups:
Iran’s political execution practices have also disproportionately affected minority groups, including ethnic and religious minorities. Kurds, Baluchis, Ahwazi Arabs, and Baha’is have faced systematic discrimination and repression, leading to politically motivated arrests and executions.
Challenges and Implications:
Political executions have far-reaching implications for Iranian society. They create an atmosphere of fear, hamper freedom of expression, and stifle political dissent. The suppression of opposition voices undermines democracy, hinders social progress, and perpetuates a climate of repression and control.
Conclusion:
Political execution in Iran remains a grave concern, reflecting the systemic suppression of political dissent and opposition voices. Urgent action is needed to safeguard human rights, promote accountability, and foster a more inclusive and democratic society in Iran. By shedding light on these practices and advocating for change, we can contribute to a world where the right to life and freedom of expression are respected and protected for all individuals.
By: Reza Rezaee
________________________________________________________________________________________________________________________
غریزه بقای جمهوری اسلامی فعال شده…
یادداشتی از دکتر بیژن اشتری
همانطور که پیشبینی میشد عاقبت غریزه بقای جمهوری اسلامی در پی شوک ده ریشتری جنبش « زن زندگی آزادی»،خطر حمله نظامی خارجی و بحران فلج کننده اقتصادی، فعال شده است.
حضرات که در پاییز امسال خطر را تا اعماق وجودشان ,تا بن استخوانشان،حس کردند ظاهراً به این نتیجه رسیدهاند که باید تغییر و تحولاتی در سیاستها و عملکردهایشان به وجود آورند..
وگرنه بقای آن ها در بلندمدت و حتی چه بسا در میانمدت ناممکن خواهد شد…
بله،غریزه بقا یا غریزه صیانت نفسشان به کار افتاده است آن هم خیلی سریع و انقلابی…
کوتاه آمدن در برابر آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ترس احیای شش قطعنامه شورای امنیت اولین نشانه از فعال شدن غریزه بقای جمهوری اسلامی است.
برای اینکه به ریس آژانس بگویند قولهای این بارشان واقعی است او را نزد رییس جمهورشان بردند تا شخصا از زبان او بشنود که نظام تسلیم خواست آژانس شده.
نشانه بعدی، تجدید روابط دیپلماتیک با عربستان سعودی از ترس شکلگیری اتحاد عبری عربی علیه جمهوری اسلامی است.
حضرات حاضر شدند حوثیهای یمنی را بفروشند در ازای تعدیل مواضع تلویزیون ایران اینترنشنال.
میتوان حوادث دیگری از جمله بازگشت به تعهدات برجامی (امضای برجام)و عقب نشینی از سیاست های تعرض طلبانه منطقهای(شرکت در کنفرانس صلح با کشورهای عربی منطقه به زعامت ارباب شی جین پینگ) و تجدید نظر در سیاست اوکراینی(توقف فروش پهپاد و موشک به روسیه) و غیره را نیز انتظار داشت.
وزیر خارجه ایران عملا برای مذاکره با آمریکاییها فقط کم مانده به پای آنتونی بلینکین بیفتد.
همه هارت و پورت های انقلابی شان دارد مثل برف در زیر آفتاب تابستانی آب میشود چون بقای خود را در خطر میبینند…
و شگفتی های دیگری را هم باید انتظار داشت.
اگر تا دیروز رقصندگان دختر بر پشت بام خانهای دستگیر میشدند امروز رقصندگان اکباتانی در ملا عام فقط تذکر میگیرند.
خیلی ساده ،دیگر زورشان نمیرسد.
البته هنوز دست و پایی میزنند اما جان و رمقی برایشان باقی نمانده.
از سیاست های تندروانهشان فقط پوستهای نازک باقی مانده .
و اینها همه فقط بخش کوچکی است از تاثیرات انقلاب ژینا.
اما تشبثات نظام برای بقایش کافی نیست.
جامعه ایران نیازمند چنان تحولات رادیکالیست که این نظام از عهده انجامش برنمیآید..
اذهان مردم ایران زیر و رو و جامعه بشدت متحول شده.
نو چارهای ندارد جز اینکه جایگزین کهنه شود.
زایمانی در راه است که نمیتوان جلوی آن را گرفت.
این همان نیروی قدرتمند زایندگی و ناتالیتیست که هیچ چیز جلودارش نیست.
خواهی نخواهی،دیر یا زود، میآید به رغم همه این دستوپازدنها.
گردآورنده: س.عسگری
________________________________________________________________________________________________________________________
نظام پادشاهی پارلمانی یکی از مهمترین نظامهای سیاسی جهان است و در بسیاری از کشورهای دنیا به عنوان یکی از شکلهای دموکراسی به کار گرفته میشود.
در این مقاله به بررسی اهمیت برقراری نظام پادشاهی پارلمانی در ایران پرداخته خواهد شد.
یکی از اصلیترین مزایای نظام پادشاهی پارلمانی، حفظ حقوق و آزادیهای مردم و جلوگیری از تصمیمگیریهای اختیاری و یکطرفه توسط فرد یا گروهی از افراد است.
در این نظام، قدرت قانونگذاری به دست نمایندگان مردم در پارلمان سپرده میشود و همچنین نظارت بر اجرای قوانین و مسئولیت پذیری دولت نیز به عهده پارلمان میباشد.
این نظام به مردم این امکان را میدهد که بر اساس ارزشها، نیازها و خواستههای خود، نمایندگانی را برای نشست در پارلمان انتخاب کنند تا به صورت مستقیم در تصمیمگیریهای مهم کشور شرکت کنند.
برقراری نظام پادشاهی پارلمانی در ایران میتواند اهمیت بسیاری داشته باشد. این نظام میتواند باعث ایجاد اعتماد و اعتبار بین مردم و دولت شود و نیز با تضمین حقوق و آزادیهای شهروندان، باعث افزایش مشارکت سیاسی آنها در تصمیمگیریهای کشوری شود. از طرف دیگر، پذیرش و برقراری نظام پادشاهی پارلمانی میتواند به عنوان یک شاخص مهم در توسعه و رشد اقتصادی کشور نیز مطرح شود.
با برقراری نظام پادشاهی پارلمانی در ایران، میتوان به دو عنصر اصلی دموکراسی، یعنی حفظ حقوق و آزادیهای مردم و جلوگیری از تصمیمگیریهای اختیاری توسط فرد یا گروهی از افراد، توجه کرد. در این نظام، نمایندگان مردم در پارلمان از طریق رایگیری مستقیم انتخاب میشوند و به عنوان نماینده مردم در قانونگذاری و نظارت بر دولت و اجرای قوانین، عمل میکنند. در این نظام، مردم این امکان را دارند که نمایندگانی که با ارزشها و نیازهای آنها مطابقت دارند را انتخاب کنند و از این طریق در تصمیمگیریهای کشور شرکت کنند.
با برقراری نظام پادشاهی پارلمانی، اعتماد و اعتبار بین مردم و دولت نیز افزایش مییابد. این نظام به مردم اطمینان میدهد که در تصمیمگیریهای مهم کشور، صدای آنها محترم است و نمایندگان آنها را نمایندگی میکنند. این اعتماد و اعتبار، باعث ایجاد یک فضای سیاسی پایدار و آرام در کشور میشود که این موضوع میتواند به صورت مستقیم در توسعه و رشد اقتصادی کشور تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، با برقراری اعتماد و اعتبار، سرمایهگذاران داخلی و خارجی به ایران جذب میشوند و این باعث ایجاد شغل و افزایش درآمد مردم میشود.
برقراری نظام پادشاهی پارلمانی در ایران میتواند به عنوان یک شاخص مهم در توسعه و رشد اقتصادی جامعه باشد .
با برقراری نظام پادشاهی پارلمانی در ایران، مردم از حق شرکت در تصمیمگیریهای کشور بهره مند میشوند.
این نظام شامل دو قسمت مجزا از نظام سیاسی کشور است:
پادشاهی و پارلمان.
در این نظام، پادشاه به عنوان رهبر کشور و نماینده تمامیت ملی، مسئولیت های بسیاری را بر عهده دارد که از جمله آنها میتوان به امنیت ملی، اداره کلی مملکت و برخی موارد خاص دیگر اشاره کرد.
همچنین، پارلمان به عنوان نهاد قانونگذاری کشور، برای تصمیمگیری درباره قوانین و مقررات کشور و نظارت بر اجرای آنها، مسئولیت دارد.
در نظام پادشاهی پارلمانی، نمایندگان مردم به عنوان نماینده حقیقی آنها در پارلمان حضور دارند.
این نمایندگان به صورت مستقیم توسط مردم انتخاب میشوند و در طی دوره خود، باید به مطالبات و نیازهای مردم در پارلمان پاسخ دهند. این نمایندگان با توجه به ارزشها و نیازهای مردم، قوانین و مقررات لازم برای کشور را تدوین و ارائه میکنند. این قوانین پس از تصویب در پارلمان به عنوان قانون کشور اعلام میشوند.
در نظام پادشاهی پارلمانی، پادشاه به عنوان رهبر کشور، مسئولیت های بسیاری را بر عهده دارد که به طور کلی عبارتند از:
رهبری کشور:
پادشاه به عنوان رهبر اجتماعی و سیاسی کشور، مسئولیت رهبری کشور را بر عهده دارد. او باید به صورت مداوم با نمایندگان مردم و دیگر مسئولان کشور در ارتباط باشد و سیاست های مناسبی را برای پیشرفت و توسعه کشور تعیین کند.
محافظت از نظام سیاسی کشور:
پادشاه به عنوان نماینده تمامیت ملی، مسئولیت حفظ نظام سیاسی کشور و ایمنی و امنیت آن را بر عهده دارد. او باید از پایبندی دیگر نهادهای کشور به قوانین و مقررات موجود اطمینان حاصل کند.
انتصاب مقامات دولتی:
پادشاه به عنوان سرپرست اجرایی کشور، مسئولیت انتصاب مقامات دولتی و تعیین کارکردهای آنها را بر عهده دارد. این مقامات شامل وزرا، استانداران و سایر مدیران دولتی میشوند.
نظارت بر عملکرد دولت:
پادشاه باید به صورت مستقل از دولت و پارلمان، عملکرد دولت را نظارت کند و در صورت نیاز اقدامات لازم را انجام دهد. او باید از عملکرد دولت در اجرای برنامه هایی که به منافع کشور ضربه وارد میکنند، جلوگیری کند.
ارائه پیشنهادات و راهکارها:
پادشاه باید به عنوان سرپرست کشور، پیشنهادات و راهکارهای خود را در موضوعات مختلف به پارلمان و دولت ارائه دهد تا بهبود وضعیت کشور را تسریع ببخشد .
در نظام پادشاهی پارلمانی، پارلمان به عنوان نهاد قانونگذاری، مسئولیت های بسیاری را بر عهده دارد که به طور کلی عبارتند از:
قانونگذاری:
پارلمان مسئولیت قانونگذاری و تصویب قوانین در کشور را دارد. این قوانین ممکن است در موضوعات مختلفی مانند اقتصاد، امور داخلی، خارجی، حقوقی و … باشند.
نظارت بر عملکرد دولت:
پارلمان باید به صورت مستقل از دولت و پادشاه، عملکرد دولت را نظارت کند و در صورت نیاز اقدامات لازم را انجام دهد. به عنوان مثال، پارلمان می تواند به وزرا سوالاتی درباره اقدامات دولتی بپرسد و با رد صلاحیت وزرا، برخی از آن ها را عزل کند.
تعیین بودجه دولت:
پارلمان باید بر اساس مقررات قانونی، بودجه دولت را تعیین کند و آن را تصویب کند. این بودجه می تواند شامل هزینه های مختلفی مانند آموزش، بهداشت، حمل و نقل، امنیت و … باشد.
تصویب قراردادهای بین المللی:
پارلمان باید قراردادهای بین المللی که توسط دولت به عنوان نماینده کشور به امضا رسیدهاند را تصویب کند. این قراردادها ممکن است در زمینه های مختلفی مانند تجارت، همکاری های فرهنگی، علمی، سیاسی و … باشند.
نمایندگی مردم:
پارلمان به عنوان نهادی که توسط مردم انتخاب میشود، مسئولیت نمایندگی مردم را دارد و باید نظرات و مشکلات آنان را در پیش گرفته و در راستای رفع آن اقدام نماید .
برتری های نظام پادشاهی پارلمانی را بر سایر نظام ها
نظام پادشاهی پارلمانی به عنوان یکی از نظام های دموکراتیک و از دیدگاه بسیاری از افراد دارای برتری های زیادی نسبت به سایر نظام هاست.
برخی از برتری های این نظام عبارتند از:
نظم و استقرار:
یکی از برتری های اصلی نظام پادشاهی پارلمانی، نظم و استقرار است. در این نظام، قوانین و مقررات برای همه اعضای جامعه یکسان هستند و هیچ کس به دلیل جایگاه اجتماعی، ثروت و یا نفوذ ویژه، از رعایت قوانین معاف نیست.
حفاظت از حقوق شهروندی:
نظام پادشاهی پارلمانی، به شهروندان حقوق شناخته شده مانند حق رای دادن، حق به دست آوردن آموزش و بهداشت، حق به دست آوردن شغل و… را اعطا میکند. همچنین، مسئولین نظام پادشاهی پارلمانی، برای حفظ حقوق شهروندان و مبارزه با تبعیض، قوانین و مقررات مربوطه را پیگیری میکنند.
شفافیت:
در نظام پادشاهی پارلمانی، برای حفظ شفافیت و کنترل بیشتر اقدامات دولت، بودجه و خط مشی ها در برابر عموم به نمایش گذاشته میشود. این مسئله باعث شده است که هرگونه نقص و فساد در نظام به راحتی شناسایی و رفع شود.
مسئولیت پذیری:
در نظام پادشاهی پارلمانی، مسئولین دولت و نمایندگان مجلس مردم به دلیل عملکرد خود در پست های عمومی، به مسئولیت پذیری ملزم هستند. این موضوع باعث شده است که مسئولین به مردم خدمات بهتری ارائه کنند .
ارتقای توسعه:
در نظام پادشاهی پارلمانی، ارتقای توسعه و رشد اقتصادی، برای حفظ رفاه و خوببختی مردم، یکی از اهداف اصلی است. دولت و نمایندگان مجلس مردم، برای اجرای برنامههای توسعهای و ارائه زیرساختهای لازم، همکاری میکنند.
رعایت حقوق بشر:
در نظام پادشاهی پارلمانی، رعایت حقوق بشر و مبارزه با تبعیض، از اصول اساسی است. به عنوان یک نظام دموکراتیک، همه شهروندان برابری حقوقی دارند و در هیچ شرایطی نباید از این حقوق آنان محروم شوند.
شرکت مردم در امور سیاسی:
نظام پادشاهی پارلمانی، به مردم اجازه میدهد که در امور سیاسی کشورشان شرکت کنند. این نظام به شهروندان اجازه میدهد تا نمایندههای خود را در مجلس مردم انتخاب کنند و به دولت انتقاد کنند.
تغییر قدرت به شیوه صلح آمیز:
در نظام پادشاهی پارلمانی، تغییر قدرت به شیوه صلح آمیز صورت میگیرد. در این نظام، قدرت به وسیله رای مردم تعیین میشود و پذیرش نتایج رایگیری به عنوان اصل اساسی در نظام مطرح است.
حفظ پایداری:
نظام پادشاهی پارلمانی، در حفظ پایداری کشور و پیشگیری از بحرانها، نقش بسیار مهمی دارد. به دلیل مشارکت مردم و نمایندگان منتخب آنان در تصمیمگیریهای مهم کشور، این نظام قابلیت پاسخگویی به نیازهای مردم و اعمال تغییرات لازم را دارد.
مدیریت بهتر منابع:
در نظام پادشاهی پارلمانی، مدیریت بهتر منابع و تصمیمگیریهای مالی مرتبط با کشور، برای رشد و توسعه پایدار اقتصادی و حفظ رفاه مردم بسیار مهم است. در این نظام، بودجه کشور با توافق و تصویب مجلس مردم تعیین میشود و دولت ملزم به رعایت این بودجه است.
جلوگیری از فساد:
نظام پادشاهی پارلمانی، با ترکیب شفافیت، مسئولیت پذیری و پاسخگویی، در جلوگیری از فساد و تبانی در سیستم عدالتی و اقتصادی کشور، نقش بسیار مهمی دارد.
پایبندی به قوانین:
در نظام پادشاهی پارلمانی، پایبندی به قوانین و قانون اساسی کشور، از اصول اساسی است. هیچ فرد و گروهی نمیتواند به طور خودسرانه و بدون رعایت قوانین، تصمیماتی در سیستم عدالتی و اقتصادی کشور بگیرد.
به طور کلی، نظام پادشاهی پارلمانی به دلیل برخورداری از ویژگیهایی همچون استقرار، شفافیت، مسئولیت پذیری، حفاظت از حقوق شهروندی و رعایت حقوق بشر، برتری نسبی را نسبت به دیگر نظامهای سیاسی دارد.
یازده دموکراسی اول جهان پادشاهی پارلمانی هستند از قبیل انگلستان، دانمارک، اسپانیا ، ژاپن، نروژ ، سوئد و بلژیک … مخوف ترین دیکتاتوری های جهان جمهوری هستند مانند ایران ، کره شمالی ، لیبی ، سوریه ، عراق و پاکستان …
نویسنده : فرهاد نگهداری
________________________________________________________________________________________________________________________
زنان ایران از اولین قربانیان جمهوری اسلامی بودند و از همان روزهای نخست در خط مقدم مبارزه برای آزادی کشورمان از بند اسارت رژیم قرار داشتند. امروز آنها موفق شدند تا جمهوری اسلامی را از جایی که به آن هرگز تعلق نداشت، یعنی “کمیسیون مقام زن ملل متحد” حذف کنند.
اعتبار نهایی این موفقیت را باید به مردم ایران داد. فعالانی متعهد نیز به آنها کمک کردند تا این گام در مسیر عدالتخواهی زنان ایران و جنبش دموکراتیک ما ممکن شود. من همچنین سپاسگزار کشورهایی هستم که امروز در همبستگی با مردم ایران و آرمان اصیلشان رای دادند.
________________________________________________________________________________________________________________________
________________________________________________________________________________________________________________________
سربداران به محض اینکه به قدرت رسیدند، هر صبحِ جمعه اسبی را آذین میبستند و به بیرون سبزوار میبردند که وقتی حضرت مهدی ظهور میکند، پایِ پیاده وارد شهر نشود
این رسم تقریبا ۴۴ سال برقرار بود و البته از سال سوم به دستور *شیخ حسن جوری*، اسبِ حضرت دیگر به صاحبش برنمیگشت بلکه در آخور جداگانهای نگهداری میشد تا حضرت مهدی در زمان ظهور، گَلهای از اسبان برای مردانی که با او ظهور میکنند داشته باشد.
در زمان *خواجه شمسالدین علی* تعداد این اسبها به ۳۱۳ اسب رسید که ایشان گفتند همین تعداد کافیست و یاران حضرت همین تعداد بیشتر نیستند. ولی مشکل این بود که برخی اسبها سنشان بالا رفته بود. به همین دلیل دستور داد از آن به بعد به جای ۱ اسب، هر هفته ۷ اسب را آذین ببندند و به آخور امامی بیاورند و به جایش ۷ اسب را بفروشند و پولش را به نایب امام که خود ایشان بود بدهند که در زمان ظهور برای مردان حضرت، شمشیر و کمان بخرد.
مردم نادان هم با خوشحالی هر هفته ۷ اسب پیشکش میکردند و البته هر هفته با شوق فراوان هفت اسب امامی را با قیمتی بعضاً چند برابر قیمت واقعی، بازخرید میکردند که در ثواب جمعآوری پول برای ظهور امام شریک باشند. به گونهای که بیشتر وقتها یک اسب امامی (که رایگان هم به دست آمده بود) به قیمت یک گلهی ۴۰-۵۰ اسبی توسط اهالی یک روستا یا گروهی از پهلوانان و ارادتمندان خریداری میشد.
این رسم تا زمان *خواجه علی موید* برقرار بود تا اینکه ایشان وقتی دید بسیاری از مردم سبزوار و نیشابور و خراسان در خفا دارند به حکام سُنّی گرگان و هرات میپیوندند و حتی نیشابور را از دست داد و در سبزوار محاصره شد، از امیر تیمور گورکانی کمک خواست.
وقتی تیمور محاصره سبزوار را شکست، شیخ علی موید در روز جمعه در حالیکه افسار یکی از اسبهای امامی را در دست داشت، پای برهنه و پیاده به استقبال تیمور لنگ رفت. زمین ادب بوسید و خودش را بنده و خراجگذار او اعلام کرد و تیمور و یاران نزدیکش سوار بر اسب امامی در سبزوار وارد شدند و تمام ۳۱۳ اسب را هم مصادره کرد. البته متاسفانه معلوم شد که پولهایی که طی سالها بابت بازخرید اسبهای امامی به شیوخ سربدار پرداخت میشده، به علت نامعلومی گُم شده و پولی در خزانه امامی نبود که به تیمور تحویل شود و این یکی از دلایل خشم گرفتن تیمور بر شیخ علی بود.
به هر حال داستان اسب امامی تا مدتی دیگر خریداری نداشت.
بعدها تیمور دستور قتل شیخ علی موید را هم داد.
حالا ادامهاش جالبتره
خب این موضوع مربوط به قرنها پیش است و آدمها نادانتر بودند.
فکر کنیم این ملت در قرن بیستم و اکنون بیست و یکم و در عصر انفجار اطلاعات و انفورماتیک و ماهواره و اینترنت، چقدر به خود آمده و چقدر چشم و گوشش باز شده تا گول این انگلهای ریاکار را نخورد؟
از قراین میتوان حدس زد که هنوز ما در همان روزگار به سر میبریم:
صف پیادهی روندگانِ اربعین، چاه جمکران و هزار و یک نمونه دیگر گواه این سخن است اما بگذارید از این هزار و یک نمونه یکی را که از جهات گوناگون همانند همان اسب زین کرده است، خدمتتان بگویم.
در *مشهد* زایران را وادار میکنند تا برای کبوترهای حرم گندم بخرند و پخش کنند، سپس جلو چشمشان خدمتگذارانی هستند که گندمها را جارو میکنند و گونیگونی دوباره به محل فروش میبرند و این خط بفروش و بروب و دوباره بفروش، هرروزه جریان دارد و این ملتِ همیشهدرصحنه برای بهرهمندی از ثواب بازهم درصف خرید گندم ایستاده اند و….
حالا گوش کن:
– اگر به زیارت امامزادهای میروی و معتقدی که او دردت را دوا میکند و گرهی را برایت باز میکند، *لطفا کتاب بخوان*.
– اگر پشت و پیش ماشینت، دعا و ثنا و جملهی مذهبی مینویسی و معتقدی که بلایی را دفع میکند، *لطفا کتاب بخوان*
– اگر نذر و نیاز امام و سید و پیغمبر و مسجد و امامزاده میکنی تا خدا کمکت کند، *لطفا کتاب بخوان*
– اگر میخواهی صف اول نماز جمعه و جماعات باشی و به این و آن فحش بدی تا خدا تو را به بهشت ببرد، *لطفا کتاب بخوان*
– اگر برای مُردهات مجلس ختم آنچنانی میگیری و مداح و سخنران و قاری دعوت میکنی تا ذهن مردم را مسمومتر کنند، *لطفا کتاب بخوان*
– اگر به صندوق صدقات و نیت ۱۴ معصوم و فلان و فلان، پول میریزی تا شکم آخوندها پرتر و گندهتر شود،…. * واگر به فال و طالعبینی و … معتقدی، *لطفا کتاب بخوان*
– اگر کتاب هم نمیخوانی، *لطفا این متن را دوباره بخوان*
و ببین کجای کاری؟؟؟
فیلمهای قهرمانی اکثرا یه داستان کلیشهای دارن از یه مرد آرام و باوقار که سرش تو زندگیِ خودشه. بعد یه عده خلافکار یا اوباش میان بهش گیر میدن یا یه بلایی سر خونوادش میارن و اون مجبور میشه باهاشون مبارزه کنه. اولش سعی میکنه از خشونت اجتناب کنه، اما میبینه نمیشه. بخاطر همین از وسطای فیلم، قهرمان داستان میره دونه دونه دل و رودهٔ دشمناش رو میریزه بیرون و میکشتشون.
حالا فرض کنید یه نفر ابتدای فیلم رو نبینه و یهو از وسطش تماشا کنه. جای قهرمان و ضدقهرمان عوض میشه. یعنی میبینه یه دیوونه راه افتاده تو خیابون و داره بی هیچ دلیلی آدم میکُشه.
حالا داستان کشور ماست. طرف میگه مردم اومدن بیرون فحشای رکیک دادن، بسیجیها رو کتک زدن و در نتیجه همهشون اراذل و اوباش یا اجیر شدهٔ دشمنن. نه داداش، شما داری فیلمو از وسط میبینی. اولِ فیلم رو من بهت یادآوری میکنم. توی شروع فیلم شما سالها این مردم رو تحقیر کردی، تو سرشون زدی، به زور روسری روی سرشون گذاشتی، اینترنتشون رو فیلتر کردی. فیلماشون رو سانسور کردی. با تورم و سیاستهات هر روز فقیرترشون کردی.
تازه همین مردم اولش بیست سال هی اومدن به دلقکای اصلاحطلبتون رای دادن، سیزده سال پیش مثل اوسکولا راهپیمایی سکوت کردن. ولی شما با تکبر و تفرعن تصمیم گرفتید که نبینیدشون و بازم بیشتر تحقیرشون کنید.
حالا الان که وسط فیلمه مظلومنمایی میکنید و میگید «عه نیگا کنید اینا چه بیتربیتن! همهش دارن به ما فحش میدن».
________________________________________________________________________________________________________________________
خانمها آقایان
هم میهنان گرامی، میهن پرستان
مشروطه خواهان، شاه پرستان
درود بر شما و درود بیکران بر خاندان پهلوی بخصوص رضا شاه دوم شاهنشاه آریا مهر.
سپاس من به شما برای حضور تان در این گردهمایی چرا که مشغله و زندگی روزمره خود را رها کرده و به جمع معترضین به جمهوری اسلامی پیوسته تا صد ایمان را به گوش جهانیان برسانیم.
امروز اگر ما ملت ایران در هنگام ملاقات با یکدیگر، به یکدیگر متقابلاً درود میفرستیم به دو دلیل است.
در ابتدا باید بگویم که با گفتن درود، ما سلام اسلام را از فرهنگ لغت خود حذف کرده و برای همیشه از این کلمه شرم آور استفاده نخواهیم کرد. زیرا که هنگام تسلط اعراب، بر پدران و مادران ما زور و اجحاف روزمره وارد میشده و حتی در صورت مقاومت کشته میشدند. کلمه سلام به معنای تسلیم بود تا مورد تجاوز اعراب قرار نگیرند. به گونه عمدی و تحریفی ، عوام به ما یاد دادند که سلام یعنی سلامت بودن و این یک دروغ محض است. همچنان که در این دوران 43 سال گذشته دیده ایم سلام و اسلام چیزی بجز مرگ و تخریب و غارت و افول اندیشه نداشته و نخواهد داشت.
دلیل دوم این است که با گفتن درود؛ راز نهفته در این گفتار که از عصر میترا ایسم سینه به سینه به ما رسیده را بیان میکنیم. این کلمه نمادی ست صوتی که به ترویج آگاهی و پیروزی ما منجر خواهد شد. به این معنی که، گفتار نیک ، پندار نیک و کردار نیک برای ما تداعی خواهد شد. ناآگاهی درد ماست، با وجود این که پدران و مادران ما تمامی دانش لازم را برای ما به ارث گذاشتند.
ایران گرانقدر ما از فراز و نشیب های بسیار گذشته. آنچنان نماند و اینچنین نیز نخواهد ماند. این یک قانون طبیعت است. تاریخ چراغی ست برای روشن کردن راه ما.
دانش و عظمت ایران بر همه ما آشکار است برای نمونه منشور حقوق بشر، سیاست و برنامه ریزی کشور داری، راه و بنا سازی و غیره و غیره. در اینجا ما قصد نداریم که تمامی آنها را اعلام و موشکافی کنیم. قصد ما از این گفتار این است که نا گفته ها را به روی سطح بیاوریم و آنها را بهتر بشناسیم. زیرا که شناسایی آنها از قدرت و انرژی مخرب آن ها می کاهد و حتی آنها را بی اثر و خنثی میکند.
انحطاط عظمت ایران از زمانی شروع شد که اعراب به ما حمله کردند. چون که جنگ با اسکندر مقدونی، دولت وقت ایران را تضعیف کرده بود در نتیجه اعراب در جنگ با ایران پیروز شدند. ما جنگ قادسیه را فراموش نکرده ایم. کشتار هزاران هزار نفر و مسلمان شدن مردم ایران بزور شمشیر را از یاد نبرده ایم. 1400 سال است که ما مستعمره دینی اعراب هستیم. استعمار دینی، مالی و فرهنگی. آنها اینقدر در اهداف شان پیش رفته اند که بخش عظیمی از مردم ما خرافاتی و از منطق و علم دانش گریزان شده اند. این جریان حکما” باید متوقف شود.
بعد از عصر قاجار، در زمان رضا شاه کبیر پایه گذاری تمامیت ارضی ایران به سرانجام رسید و ملت از شر شپش، سفلیس، گرسنگی و وحشی گری و آخوند که اسلام و دولت انگلیس به ارمغان آورده بود رها شد. پایه و اساس کشوری نوپا بنا گذاشته شد که کشور را به سمت جلو براند. اما بعد از جنگ دوم جهانی انگلیسیها رضاشاه کبیر را به جزیره موریس تبعید کردند. به چه گناهی و با چه مجوز من ان را نمیدانم. ظاهرا هر کشوری زورش بیشتره منافع خود را به کشورهای ضعیف تر تحمیل میکنه.
فرزند ایشان محمد رضا شاه پهلوی که نوجوانی تحصیل کرده در استان وود سوئیس بود به پادشاهی رسیدند و در مدت زمان حکومت شان با زیر بم های بسیاری مواجه شدند مثل کودتای 28 مرداد اما ایشان همواره در فکر توسعه فرهنگی و پیشرفت اقتصادی و رفاه و امنیت ملت ایران بودند. تا اینکه در سال 2557 شاهنشاهی با دسیسه الیزابت 2 ملکه انگلیس و جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا که باعث فریب ملت ایران شدند و حقایق را وارونه به نمایش گذاشتند از حکومت برکنار شد. و این ملت فریب خورده ، فکر کردند انقلاب کردند غافل از این که خود و کشور را در گودالی ژرف انداخته و به گفته شاهنشاه آریامهر ایران را به ایرانستان تبدیل کردند. این یک انقلاب نبود، یک دسیسه علیه ما بود. عکس های خمینی در لندن چاپ و در ایران پخش میشد. مهره های آمریکایی و انگلیسی به عنوان خبرنگار در بغداد با خمینی مذاکره میکردند. و بعد از شورش 57 سفرای اعظم امریکا و انگلیس در سرد خانه های ایران به شناسایی و سر شماری آرتشیان و دولتمردان ایران که تیر باران شده بودند می پرداختند. تمامی فیلمها و مدارک گفته شده در بالا در شبکه های اجتماعی موجود است. آری این یک انقلاب نبود اما یک دسیسه علیه یک ملت نادان بود. حال که اونها به مقاصد شوم خود رسیده اند و مهره ای خود را در مسند قدرت قرار داده اند به چپاول ایران بسنده نمی کنند و خواهان تجزیه ایران هستند زیرا کشورهای کوچک را خیلی راحت تر میتوان مستعمره کرد.
ما شاه پرستان ایران زمین به ملت ایران هشدار می دهیم که با تمام قوا در برابر تجزیه گران بایستند و از تمامیت کشورمان دفاع کنند.
بعد از تمامی این گفتار ها با ید به شما بگویم خواستهای استعمار آن طوری که انتظار داشتند برآورده نشد. در واقع خمینی و جانشین او خامنه ای به استکبار و استعمار جهانی پشت کرده چرا که فکر میکنند که توانایی ایجاد امپراطوری شیعه در جهان را دارند. تفکر شیعه این است که آنها از نوادگان محمد هستند و در نتیجه بر دیگر افراد ارجحیت دارند و دیگران خادم شان هستند یعنی مردم عادی ایران و دنیا. یک نکته جالب و یک معما این است که پدر خامنه ای عمامه سفید بر سر داشت اما خودش عمامه سیاه یعنی از نوادگان محمد. پیدا کنید پدر اصلی خامنه ای را. اینها از دروغگویی و عوام فریبی هیچ ترسی ندارند. اصول گرا ها بر خلاف شعار نه شرقی و نه غربی به سمت روسیه و چین روی آوردند و برای حفظ خود و حکومت شان باج های سنگینی پرداخت میکنند.
این گروه اصولگرا ساختار سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی را تشکیل داده و گروه مقابل یعنی اصلاح طلبان که مهره های استعمار جهان یا همان گلوبالیست ها، اپوزسیون را تشکیل میدهند. این اپوزسیون ها چهره های مختلفی دارند که اکثر اینها مهره های غرب و شرق میباشند. این گرو ها شامل مجاهدین و جمهوری خواهان و ظریف و موسوی و روحانی و غیره میشوند. استعمار جهانی هنوز امیدوار است که وطن فروشان و جیره خوران غرب یعنی سلمان های فارسی عهد ما بتوانند قدرت را بدست بگیرند.
در نتیجه ایران حداقل از 4 جهت مورد تهاجم دشمنان قرار دارد. چین، روسیه ، اعراب و استعمار جهانی که خود حداقل شامل امریکا ، انگلیس و فرانسه یعنی در مجموع 65 کشور متحد ال منافع و تحت رهبری انگلستان می باشد.
من در این برهه زمانی میخواهم به نادانی و ساده اندیشی ایرانیان داخل کشور اشاره کنم. هرچه که ما میکشیم از نادانی ماست. هنگامی که منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم ما هم یک سلمان فارسی هستیم.
هموطنان، میهن پرستان، مشروطه خواهان،
امروز 21 سپتامبر 2022 برابر با 30 شهریور 2601 ما در این مکان و در مقابل سازمان ملل در شهر ژنو جمع شده ایم تا اعتراض خود را به گوش جهانیان بخصوص نماینده گان ملتهای محترم در این سازمان برسانیم زیرا حضور شخص جنایت کاری همچون رییسی در سازمان ملل یک ننگ بزرگ برای جامعه جهانی است. شخصی که 4 کلاس سواد دارد و هیچ درک سیاسی در مقابل قانون و ملت و حقوق بشر و مسؤلیت در مقابل ملت را ندارد. کسی که بجز کشتار و ضرب شتم و سرکوب آزاد اندیشان ما کار دیگری را قادر نیست. ما در تعجب هستیم که یک آخوند بیسواد و قاتل که شخصا دستهایش بخون آغشته است در این مجمع محترم راه پیدا میکند. این برای ما قابل فهم نیست.
ما طرف داران پادشاهی تناقض را اینگونه حس میکنیم، که دبیر اول سازمان ملل با ورود این شخص به ان سازمان به رییسی و حکومت اشغالگر و خونخوار ش به او اعتبار میدهد و ما در اینجا یاد آور میشویم که رییسی، شخص منتسب شده در مقام ریاست جمهوری، خواهان حذف کردن اسراییل از منطقه است. خواهان انارشی و برهم زدن کشورهای منطقه و جهان است. شما چگونه به این شخص اجازه کلام در سازمان ملل میدهید تا در مقابل نماینده گان ملتها بتواند تمامی توهّمات شیعه گری خود را بیان کند. با قبول این سخنرانی آیا شما از ترور و آشوب در جهان دفاع نمیکنید؟
حال بر ما آشکار شد که برای استعمار جهانی و گلوبایستها و کشور های به اصطلاح دمکراتیک یک جنایتکار و دست نشانده برایشان مفید تر است از یک پادشاه دلسوز ، واضح است که او را در آغوش کشیده و او را مفتخر هم بنمایند.
آقای انتونیو گوترش دبیر اول سازمان ملل شما جوابگوی تاریخ و ملتها خواهید بود. آقای بایدن رییس جمهور آمریکا چرا به این شخص ویزا داده شد؟ و حال که او در کشور آمریکا به سر میبرد آیا او را دستگیر کرده تا محاکمه شود و به سزای اعمال خود برسد؟ اگر جواب منفی است، شاید هم دولت شما منافع دیگری دارد که از این همه بیداد و جنایت چشم پوشی نموده و حقوق بشر را زیر پا میگذارید.
هم میهنان عزیز، میهن پرستان .
تنها راه نجات ما عشق به میهن و آزادی ان است، عشق به آگاهی و دانش، به روی صحنه آمدن و مبارزه کردن در راه کشورمان ایران، اتحاد ملی و عشق به رهبر خود و ایمان بی قید و شرط به رضا شاه دوم شاهنشاه آریامهر است.
جاوید شاه و پاینده ایران.
سینا گیلانی
(این سخنرانی به وسیله ی آقای سینا گیلانی نوشته شده و در تاریخ ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۲ در مقابله سازمان ملل به زبان انگلیسی ، المانی ، فرانسه خوانده شده است. ترجمه ی انگلیسی آن به :Madame
Michele Bachelor Human Rights,High Commissioner
فرستاده شد.)
________________________________________________________________________________________________________________________
دولتهای غربی چرا و چگونه در برابر جمهوری اسلامی کوتاه میآیند؟
در همه این سالها، در اتاق روابط دول غربی با ایران تحت رژیم اسلامی یک فیل بزرگ وجود داشت
مقایسه آنچه غربیها از ارتباط با ایران به دست آورده و هزینههایی که دادهاند، نشان میدهد که آنها در این ارتباط بازنده بودهاند_ سایت خامنهای
پس از تصویب طرح مبادله گروگانهای غربی و دوتابعیتی جمهوری اسلامی با تروریستها و جانیان رژیم در کمیسیون روابط خارجی مجلس بلژیک، شهروندان قانونمدار ایرانی و اروپایی منتظرند تا ببینند آیا مجلس بلژیک باج دیگری هم به رژیم ضدانسانی اسلامی در ایران خواهد داد یا خیر.
چگونه دول و مجلسهای اروپایی که زمانی منادی حقوق بشر بودند، به این وضعیت رقتبار و تاسفآور دچار شدند؟ چرا روابط خود را با رژیم اسلامی در ایران قطع و شهروندان خود را از رفتن به صیدگاه اسلامگرایان منع نمیکنند؟ هزینهها و فواید این رابطه برای دول غربی چیست؟ آیا فواید بر هزینهها غلبه دارد یا برعکس؟ آنها چرا ننگ این رابطه را به جان میخرند؟
گناه اولیه، ثانویه و …
دول غربی ۴۴ سال است که دارند با نظام جمهوری اسلامی ایران کار میکنند؛ آن را بهسرعت به رسمیت شناختند، آن را در مجامع بینالمللی پذیرفتند، با آن دادوستد دارند، سفارتخانههایشان جز برای دورههایی بسیار کوتاه باز بودند (بهجز سفارت آمریکا که حمله به آن در سال ۱۳۵۸موجب بسته شدنش شد، سفارت بریتانیا هم در سال ۱۳۹۰ با حمله بسیجیان برای مدتی بسته شد و سفارت کانادا هم به علت تهدیدهای امنیتی در سال ۱۳۹۱ بسته شد) و بیش از همه به خودیها ویزا دادهاند، برای آزادی شهروندانشان که این رژیم به گروگان گرفت، با مقامها مذاکره کردند و باج دادند، دیپلماتهایشان برای مذاکره به ایران میروند و مقامهای جمهوری اسلامی را پذیرا میشوند، به نمایندگان آن (اکثرا نیروهای سپاهی و امنیتی) ویزای دیپلماتیک با مصونیت میدهند و درباره انواع موضوعها با آنها مذاکره میکنند.
با این حال در همه این سالها، در اتاق روابط دول غربی با ایران تحت رژیم اسلامی یک فیل بزرگ وجود داشت که دیده نشد. این فیل همانا ماهیت مافیایی، مجرمانه و تروریستی رژیم جمهوری اسلامی است. این ماهیت برای دول اروپایی اظهرمنالشمس است اما آن را به زیر قالی میفرستند تا روابط خود با رژیم را حفظ کنند.
تاریخ بیعملی و خودفریبی
در وهله اول، رسانههای غربی (اکثرا حامل دیدگاههای چپ یا متمایل به چپ) ماهیت تروریستی و یاغیگرانه رهبران آینده رژیم اسلامگرای شیعه را «انقلابی» و «ضدآمریکایی» خواندند و اقدامهای جنایتکارانه انقلابیون مثل آتش زدن سینما رکس یا ترورها را کمتر گزارش دادند. بعد از استقرار رژیم، نیز علیرغم همه اقدامهای تروریستی در داخل و خارج و اجرای احکام قصابمابانه (مثل سنگسارها و قطع اجزای بدن)، راهزنیها و گروگانگیریها، اعدامها، ضبط اموال و کشتار یهودیان و بهائیان و اهل سنت، تنها به محکومیت زبانی سرکوب حقوق همگانی اکتفا کردند؛ بدون آنکه برای مقابله با آنها راهی در پیش گرفته شود.
برای توجیه رابطه نیز مقامها را به نحوی خودگولزننده به دو گروه میانهرو و رادیکال تقسیم میکردند و ادعا میکردند که با میانهروها فالوده میخورند، در حالی که با مقامها از هر دسته و گروهی ارتباط داشتند. مقامهای جمهوری اسلامی هم بهسرعت این بیعملی را درک کردند و راههای اجرای عملیات خود بدون دادن هزینه را دریافتند.
آنچه به دست آوردهاند
در مورد دستاوردهای دولتهای غربی در ارتباط با رژیم اسلامی به موارد زیر اشاره میشود:
۱. فروش محصولات صنعتی و کشاورزی- این تنها سودی است که از ارتباط با دولت ایران نصیب کشورهای اروپایی میشود؛ چون در ایران این دولت است که اکثر خریدها را انجام میدهد.
۲. درآمد جهانگردی- این موضوع بدون ارتباط با دولت جمهوری اسلامی قابل تحقق است. چنانکه ایرانیان سالها است به آمریکای شمالی سفر میکنند؛ بدون اینکه ایالات متحده و کانادا در ایران سفارتخانه داشته باشند.
۳. فرار مغزها- این موضوع نیز بدون ارتباط با دولت جمهوری اسلامی محقق میشد.
هزینههایی که دادهاند
در مقابل، رژیم اسلامی هزینههای بسیاری بر دول غربی تحمیل کرده است. از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
۱- عملیات مکرر تروریستی در اکثر کشورهای اروپایی- هرجا که ایرانیان مخالف در کشورهای اروپایی ساکن بودهاند، جمهوری اسلامی و نایبان آن عملیات تروریستی انجام داده یا اینگونه کارها را طراحی کردهاند؛ از آلمان و فرانسه و بلژیک و سوییس و بریتانیا گرفته تا رومانی و بلغارستان.
۲- گروگان گرفتن شهروندان غربی و دوتابعیتی- این موضوع سابقهای چهاردههای دارد و گاه دولت جمهوری اسلامی و گاه نایبان آن در منطقه (حزبالله لبنان) این کارها را انجام دادهاند.
این گروگانها معمولا با تروریستهایی که برای رژیم کار کرده و بازداشت و محاکمه شدهاند، مبادله میشوند.
۳- قاچاق مواد مخدر- سپاه قدس با همکاری حزبالله لبنان یکی از صادرکنندگان مواد مخدر به اروپا به شمار میروند. بار کشتی توقیفی حزبالله در ایتالیا این موضوع را تایید میکنند.
۴- خرید محصولاتی با کارکرد دوگانه نظامی-غیرنظامی- در دو مورد، مشخص شد که موتور پهپادهای ارسالی به حوثیها از ایران از شرکتهای اتریشی و آلمانی خریداری شده است. جمهوری اسلامی بر کشوری صنعتی حکم نمیراند و مشخص است که همه قطعات سلاحهای تولیدی خود را از کشورهای غربی تامین میکند.
۵- سیل پناهنده- پناهندگی ایرانیان از سال ۱۳۵۷ آغاز شد و تا به امروز بدون توقف ادامه دارد. البته در برخی سالها موج پناهندگی عظیمتر بود؛ مثل سالهای اوج دوران جنگ، دوران سرکوب جنبش اصلاحات، دوران سرکوب جنبش سبز و سالهای ۱۳۹۶ به بعد با اوجگیری جنبش طبقات کمدرآمد. بخشی از این پناهندگان غیر از مشکلات امنیتی، معمولا بار مالی سنگینی بر دوش دول اروپایی میگذارند.
۶- قوت گرفتن اسلامگرایی- کشورهای غربی در عین فراهم آوردن زمینه برای فعالیتهای تبلیغاتی مذهبی و ایدئولوژیک اسلامگرایان شیعه از هرگونه فعالیت فرهنگی در ایران محروماند. این امر نقض دوطرفه بودن اقدامهای دولتها است و به داشتن و نداشتن آزادی مذهبی در کشورها ربطی ندارد.
۷- ایجاد اختلال در حرکت کشتیها و کشتیربایی در آبهای آزاد خلیج فارس و دریای عمان- این موضوع به تجارت آزاد کشورهای اروپایی با کشورهای حاشیه خلیج فارس آسیب رسانده است.
۸- بیآبرو شدن دستگاه قضایی این کشورها که با رعایت آیین دادرسی احکامی را صادر میکنند و دول آنها این احکام را به قیمت اندک میفروشند.
هر هشت موضوع فوق برای دول و جوامع غربی وجهه امنیتی، ارزشی و منافع ملی دارند و امنیت این جوامع را به مخاطره میاندازند؛ بدون آنکه کشورهای اروپایی متقابلا برای رژیم فرقهگرای شیعی مشکل امنیتی ایجاد کنند. عواید اقتصادی اروپا به هیچ وجه توجیهکننده چالشهای امنیتی فوق برای اروپا نبودند و نیستند.
مقایسه آنچه کشورهای غربی از ارتباط با ایران به دست آورده و هزینههایی که دادهاند، بهروشنی نشان میدهد که آنها در این ارتباط بازنده بودهاند و هرچه رابطه خود با رژیم را سریعتر قطع کنند، مانع از ضرر بیشتر میشوند.
باجهایی که میدهند
علیرغم مشکلات امنیتی فوق، مارکسیستها، سوسیالیستها، سبزها و فاشیستهای اروپایی و آمریکایی پای فالودهخوری با مقامهای جمهوری اسلامی و لابی با آن بودهاند. آنها سیاستها و مواضع و تنفرهای بسیار نزدیکی دارند. آنچه در گاردین و نیویورک تایمز و سیانان و انبیسی و سیبیاس پخته میشود، کیهان و فارس و تسنیم روز بعد، غرغره میکنند.
فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، بهقدری عاشق نظام بود که مواضع هستهای رژیم را میشد عینا از زبانش شنید و اعضای مجلس ایران برای عکس گرفتن با او مسابقه می دادند. جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر بریتانیا، رسما برای پرس تیوی یعنی بوق تبلیغات سیاسی رژیم کار می کرد. چپهای سوئدی لچک و چادر به سر کردند تا به تهران و به پابوس ظریف و روحانی بروند. مقامهای ایتالیایی میراث تاریخی خود را با چادر پوشاندند تا از حسن روحانی در موزههای خود استقبال کنند.
رهبران آلمان هزینه مرکز اسلامی هامبورگ را می پردازند و آن مرکز را برای تبلیغ ولایت فقیه و حزبالله لبنان در اختیار جمهوری اسلامی قرار دادهاند. رئیس این موسسه را علی خامنهای تعیین می کند. لندن امروز یکی از پایتختهای تبلیغات شیعی است و همه مراجع و علی خامنهای در آن دفتر و موسسه و مسجد دارند و حتی از منابع دولت بریتانیا برای موسسات در دوران کووید هم برخوردار می شوند؛ در حالی که دولت بریتانیا در ایران حتی یک موسسه که آزادانه فعالیت کند، ندارد.
طرفه اینجا است که رهبر جمهوری اسلامی همه شهروندان غربی از جمله این خشنودسازان را بهصراحت وحشی معرفی میکند. این روابط یکطرفه و باجدهیها در جهت منافع ملی کشورهای غربی نبودند و نیستند. این روابط تنها به نفع شارلاتانهای اروپاییاند که اجناس خود را به رژیم میفروشند و از ارتباط با رژیم منافعی دارند.
________________________________________________________________________________________________________________________
Today the women of Iran in addition to their against gender discrimination , are the flag_bearers movement for justice for the victims of the regime’s Violence
They stand shoulder to shoulder with Iranian men for the over throw of the Islamic Republic to bring a bout Iran,s freedom
__________________________________________________________________________________________________
__________________________________________________________________________________________________________________
ایران در شورش ۵۷ به دست کسانی افتاد که سالیان سال منتظر چنین روزی بودند تا ایران را از عظمت و بزرگی بیاندازند و ایرانی را که محمد رضا شاه پهلوی و پدرشان رضا شاه به ایرانی نوین تبدیل کرده بودند را به نابودی بکشند, دشمنی که جهل و خرافات را رایج کرد تا مردم ایران را دوباره اسیر جهل و جهالت و خرافات دینی گرداند تا بدین طریق تمام تلاشی را که خاندان ایرانساز پهلوی انجام داده و ساخته بودند را نابود کنند و به قهقرا بکشانند با کمک دشمنان خارجی که نمی توانستند پیشرفت ایران و قدرت نظامی و اقتصادی را شاهد باشند دشمن خارجی با کمک تعدادی مزدور روشنفکر نمای داخلی و احزاب داخلی که به دنبال هیچ چیز جز نابودی و فقر فرهنگی و اقتصادی برای مردم نبودند و نتایج آن در این سالهای حکومتشان کاملا مشهود است و روشنفکر نماها که خود را به یک اقامت در کشور دشمن و احزاب هم به نابودی و متلاشی گردیدن و اعضای آنها توسط این حکومت جنایتکار کشته و یا آواره کشورهای دیگر شدند ما ایران پرستان و طرفداران نظام پادشاهی با تلاش و همت و حمایت از پادشاه خود رضا شاه دوم پهلوی ایران را دوباره آزاد و به قدرت وانچه لایق ایران و ایرانی است می رسانیم
پاینده ایران و زنده باد مردم دلیر ایران ؛ و جاوید باد رضا شاه دوم پهلوی پادشاه ایران
________________________________________________________________________________________________________________________
پاسخ به تاریخ
برگرفته از كتاب “پاسخ به تاريخ”
به قلم محمدرضا شاه پهلوی
این بود آرمانی که من ۳۷ سال به خاطر آن کوشیدم. آرمانی که راهنمای من در هر تصمیم و هر عمل بود.
امروزه بعضی ها عقیده دارند که من با شکست کامل مواجه شدم. ولی کافی است ببینیم چه پیشرفت های بزرگی نصیب ایران شد. شاید هم پیش از آنچه برای دیگران قابل تحمل بود.
از آغاز انقلاب سفید در سال ۱۳۴۲ تا حوادث اخیر، درآمد ناخالص ملی ایران بر اساس قیمت های ثابت از “سیصد و چهل میلیارد” ریال به “پنج هزار و ششصد و هشتاد و دو میلیارد” ریال رسید. یعنی پانزده برابر شد. در همین مدت میزان ذخایر ارزی کشور از ۴۵ میلیارد به ۱۵۰ میلیارد ریال بالغ شد. میزان رشد ساليانه اقتصاد کشور ما در این اواخر از همه کشورهای جهان بیشتر بود و در سال ۱۳۵۷ به ۱۳.۸ درصد بالغ گردید.
درآمد سرانه و سالیانه ۱۳۴۲ برابر با ۷۴ دلار و در سال ۱۳۵۷ برابر با ۲۵۴۰ دلار بود و میهن ما بعد از سال ۱۳۵۳ یکی از ده قدرت اقتصادی مهم جهان در میان ممالک عضو صندوق بین المللی پول به شمار می آمد.
در زمان مصدق بودجه سالیانه ایران، ۳۰ میلیارد ریال یعنی در حدود ۴۰۰ میلیون دلار بود. رقم آخرین بودجه ملی که از تصویب قوه مقننه گذشت ۵۷ میلیارد دلار بود که ۲۰ میلیارد دلار آن از عواید نفتی و بقیه از سایر منابع مانند مالیاتها تامین می شد.
ما موفق شدیم طی مدتی کوتاه در قوانین و مقررات ایران، حقوق و امتیازاتی برای کشاورزان و کارگران تامین کنیم که در کشورهای دیگر همین گروهها قرنها برای به دست آوردن آنها تلاش کرده بودند. بسیاری از امتیازاتی که قوانین ایران برای کارگران صنایع قائل می شدند در کشورهای صنعتی سوسیالیست و غیر سوسیالیست نیز وجود ندارد.
سال های طولانی لازم آمد تا زنان کشورهای پیشرفته بتوانند حقوق مدنی و حقوقسیاسی کسب کنند.
در کشور ما بر اثر انقلاب شاه و ملت ، زنان از حقوق برابر با مردان در همه شئون برخوردار شدند که متاسفانه میدانید اکنون بر آنها چه میگذرد.
تصمیم کامل آموزش همگانی در اروپا و ایالت متحده آمریکا قریب به یک قرن و نیم طول کشید. ولی پس از انقلاب ملی و اجتماعی ما آهنگ گسترش آموزش در ایران بسیار سریع بود حتی مخالفین من هم مجبور به قبول این نکته هستند زیرا همواره از چندین ده هزار دانشجویی سخن می گفتند که بر ضد من تظاهرات می کردند.
مبانی تمدن بزرگی که ایران می رفت به آن دست یابد همین ها بود که کسی میتوانتست با این پیشرفت ها مخالف باشد؟ من شخصا فکر میکردم که کسی مخالفتی نخواهد داشت ولی دیدیم که چنین نشد …
هدف من ترقی هر چه بیشتر ایران بود و میخواستم آنچه از نظر سیاسی اجتماعی و اقتصادی میسر است برای وطنم فراهم شود، و آنچه در امكانم بود انجام دادم. مسئله این است که آیا امکان توفيق كامل وجود داشت؟
خیلی ها درباره سیاست من از خواب و خیال و بلندپروازی صحبت کرده اند. کوشش من برای پیشرفت ایران بلند پروازی بود اما خواب و خیال نبود، زیرا که تا حد زیادی کامیاب شدیم. اما واقعیت دیگری که اکنون مشاهده می کنیم، سقوط مملکت و کوششی است که برای تدنی و انحطاط آن انجام می گیرد.
آنچه اکنون بر ایران می گذرد در آرمانها و عقاید پیشین من کوچکترین تغییری به وجود نیاورده است. ولی به خوبی می بینم که اکنون در مقابل ایران یا خطر مرگ و نیستی وجود دارد و با امکان بروز عکس العمل های شدید و خونین و مسئول این وضع متعصبان مرتجعی اند که برنامه ای جز کشتن، سوزاندن و نابود کردن ندارند.
اکنون جهل و بلاهت و وحشت بر ایران حکومت می کند. چنین حکومتی پایدار نخواهد ماند زیرا نمی توان برای مدتی طولانی به ملتی بزرگ و هوشمند دروغ گفت.
# پاسخ به تاریخ
فصل یازدهم ” بسوی تمدن بزرگ ”
________________________________________________________________________________________________________________________
رضاشاه با فرمان تاریخی خود در روز ۱۷ دی ۱۳۱۴، آرزوی زنان پیشرو ایران از دوره مشروطیت را محقق کرد. پدربزرگم معتقد بود تا زمانی که زنان آزاد نیستند، ایران آزاد نخواهد بود. بخشهایی از سخنرانی او در این روز را یک بار دیگر بخوانیم:
«بینهایت مسرورم که میبینم خانمها درنتیجه دانایی و معرفت به وضعیت خود آشنا و به حقوق و مزایای خود پی بردهاند. زنان این کشور به واسطه خارج بودن از اجتماع نمیتوانستند استعداد و لیاقت ذاتی خود را بروز دهند. بلکه باید بگویم که نمیتوانستند حق خود را نسبت به کشور و میهن عزیز خود ادا نمایند، و بلاخره خدمات و فداکاری خود را آنطور که شایسته است انجام دهند و حالا میروند علاوه بر امتیاز برجسته مادری که دارا میباشند از مزایای دیگر اجتماع نیز بهرهمند گردند.
ما نباید از نظر دور بداریم که نصف جمعیت کشور ما به حساب نمیآمد. یعنی نصف قوای عامله مملکت بیکار بود. هیچوقت احصائیه (سرشماری) از زنها برداشته نمیشد. مثل اینکه زنها یک افراد دیگری بودند و جزو جمعیت ایران به شمار نمیآمدند. خیلی جای تاسف است که فقط یک مورد ممکن بود احصائیه زنان برداشته شود و آن موقعی بود که وضعیت ارزاق در مضیقه میافتاد و در آن موقع سرشماری میکردند و میخواستند تامین آذوقه نمایند.
من میل به تظاهر ندارم و نمیخواهم از اقداماتی که شده است اظهار خوشوقتی کنم و نمیخواهم فرقی بین امروز با روزهای دیگر بگذارم؛ ولی شما خانمها باید این روز را یک روز بزرگ بدانید و از فرصتهایی که دارید برای ترقی کشور استفاده کنید.
من معتقدم که برای سعادت و ترقی این مملکت باید همه از صمیم قلب کار کنیم. شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شدهاید و قدم برای سعادت خود و وطن خود بیرون گذاردهاید، بدانید وظیفه شماست که در راه وطن خود کار کنید. شما تربیتکننده نسل آتیه خواهید بود. سعادت آتیه در دست شماست.»
________________________________________________________________________________________________________________________
جانیانی که با سوزاندن صدها تماشاگر سینما سر کار آمدند، دو سال قبل #پرواز۷۵۲ را با هدفی شوم سرنگون کردند.
اندوه ۱۷۶ مسافر بیگناه هنوز بر سینه خانوادههایشان سنگینی میکند. این جنایت تروریستی هرگز از حافظه ملت ایران پاک نخواهد شد، و جنایتکاران به سزای توحش خود خواهند رسید.
________________________________________________________________________________________________________________________
جمهوری اسلامی یک شاعر و هنرمند معترض دیگر را به قتل رساند. در زمانهای که تبهکاران و جنایتکاران، رها و در مسند قدرت هستند، بکتاش آبتین را به زنجیر کشیدند و کشتند؛ تنها به جرم اینکه حقیقت را فاش میگفت و نسبت به درد و رنج وطن و مردمش بیتفاوت نبود.
بکتاش آبتین در راه آزادی ایران جاودانه شد، و راه او تا روزی که این ظلمت از کشور ما رخت بر بندد، ادامه خواهد داشت.
________________________________________________________________________________________________________________________
بخشی از فعالیتهای حقوق بشری شاهزاده رضا پهلوی
قهرمان ما شاهزاده پهلوی است🌷
۱) بعد از سرکوب های سالهای 88 و 89
و کهریزک و محکومیت زندان اعدام ها
شاهزاده بزرگوار، با محکوم کردن بی تفاوتی خاتمی و موسوی و ..
در جایگاه پدر و وکیل ملت ایران
اعلام کردند که خواستار محاکمه خامنه ای
به اتهام جنایت علیه بشریت در دیوان بین المللی کیفری است.
2) ماه می 2011 خرداد ۱۳۹۱، شاهزاده پهلوی
در ملاقاتی با«لوئیس مورنو اوکامپو»
دادستان کل دادگاه کیفری بینالمللی لاهه
پرونده شکایت نقض حقوق بشر در ایران
توسط خامنهای را ثبت کرد
واین پرونده از طریق ارسال
به شورای امنیت سازمان ملل متحد
به دیوان کیفری برای رسیدگی، ارجاع شد.
3)با وجودیکه ایران از امضاکنندگان معاهده رم نیست،
بر اساس ماده ۱۵ اساسنامه رم، دادستان میتواند
با جمعآوری اطلاعات و سایرمستندات از طریق دولتها،
سازمان ملل متحد و ارکان آن و نیز سایر سازمانهاو
گروههای بینالمللی غیر دولتی،تحقیقات خود را تکمیل کند.
4)شاهزاده پهلوی پس ازدیدار دادستان هلند،
در جمع خبرنگاران،سیاستمداران
در لاهه تاکید کرد برای تغییر حکومت ایران
راههای بهتروکمهزینهتری از ایجاد درگیری
و حمله نظامی وجود دارد
ایشان بر هدف مشترک مبارزان آزادی ایران
با وجود اختلافات میان آنها تاکید کرد.
تهیه و گردآوری شده توسط،مریم ضیائی و الخ وآلسا
________________________________________________________________________________________________________________________